loading...
پرشین78 بهترین سایت خنده و سرگرمی
Admin بازدید : 299 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)
پسره : اسمت چیه ؟؟؟


دختره : یه شارژ بفرست


پسره : چند سالته ؟؟؟


دختره : یه شارژ بفرست


پسره : خیلی دوسِت دارم میخوام بیام خواستگاریت !


دختره : واقعا ؟؟؟ کِی ؟


پسره : یه شارژ بفرست … :D

 

 

Admin بازدید : 351 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

واقعا شانس آوردیم همه بیماریها رو خارجی ها کشف میکنن


و اسم خودشونو میذارن روش وگرنه مثلا بجای پارکینسون،


باید میگفتیم مرض کامبیز یا درد حاج مرتضی و برادران به غیر مجتبی :lol:


ادامه مطلب بروید

طنز

Admin بازدید : 555 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

 

اقا ما دیشب خونه پدر بزرگم بودیم(پدر بزرگ پدری) بابام یه خیار پوست کند


منم ازش گرفتم و خوردم.

 


بقیه در ادامه مطلب

Admin بازدید : 446 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)


 

یکی بود ، دو تا نبود ، زیر گنبد کبود که شایدم کبود نبود و آبی بود ، یه دختر خوشگل بی پدر مادر


زندگی می کرد. اسم این دختر خوشگله سیندرلا بود که بلا نسبت دخترای امروزی، روم به دیوار روم


به دیوار ، گلاب به روتون خیلی خوشگل بود . سیندرلا با نامادریش که اسمش صغرا خانم بود و 2 تا


خواهر ناتنیاش که اسمشون زری و پری بود زندگی می کرد



. بیچاره سیندرلا از صبح که از خواب پا می شد باید کار می کرد تا آخر شب . آخه صغرا خانم خیلی


ظالم بود . همش می گفت سیندرلا پارکت ها رو طی کشیدی؟ سیندرلا لوور دراپه ها رو گرد گیری


کردی؟ سیندرلا میلک شیک توت فرنگیه منو آماده کردی ؟ سیندرلا هم تو دلش می گفت : ای بترکی


، ذلیل مرده ی گامبو ، کار بخوره به اون شکمت که 2 متر تو آفسایده ، و بلند می گفت : بعله مامی


صغی ( همون صغرا خانم خودمون ) .



 

خلاصه الهی بمیرم برای ای دختر خوشگله که بدبختیهاش یکی دو تا نبود . .... القصه ، یه روز پسر


پادشاه که خاک بر سرش شده بود و خوشی زیر دلش زده بود ، خر شد و تصمیم گرفت که ازدواج کنه .

بقیه در ادامه مطلب
Admin بازدید : 390 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

نظرﺗﻮﻥ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻦ ﭼﯿﻪ؟

1- ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﻢ

2- خیلی ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﻢ

3- ﻋﺎﻟﯿﻢ

4- ﻓﻮﻕ اﻟﻌﺎﺩﻩ ﺍﻡ

5- ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺍﺭﺩ

تورو خدا ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﭘﺬﯾﺮﻡ!

 

Admin بازدید : 357 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

 

یکی از فانتزی هام اینکه یه فرش پونصد شونه بگیرم


بعد هر شب سرمو بذارم رو یکی از شونه هاش :|


فکر میکردم تحریم ها حداقل تا دوسال دیگه رو من اثر نذاره...


Admin بازدید : 340 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

 

یکی از فانتزیام اینه بغل ی باجه تلفن وایسم


تا ی خانوم اومد بغلم بگم:همین که گفتم یا بیست میلیونو


میارید یا دیگ بچتونو زنده نمیبینید,بعدش تلفنو محکم بکوبم


و رد شدنی ی زیر چشی به بچه اون خانومه نگاه کنم.یعنی به آرزوم میرسم؟


Admin بازدید : 383 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

 

عاقا قبول دارین

 

بعضی از این پشه ها هستن انگاری اگزوز زنبوری قورت دادن،

 

موقع خواب صدای موتورسنگین میدن توی اتاق!

Admin بازدید : 319 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

عاقا من مدرسه که ميرفتم هميشه سر کلاس به اين فک ميکردم

 

 که اگه پنکه سقفي بيوفته کله کيا قطع ميشه.

شیطانزبان

Admin بازدید : 277 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

 

یادمه بچه بودم خیلی شر بودم البته فقط واسه خونوادم ها........


من هر هفته یه دمپایی میگرفتم سر هفته نشده با شیشه پارش


میکردم میرفتم میگفتم پاره شد و بعد یه دمپایی مدل جدید با عکس سوباسا میگرفتم.


آقا من همینطور ادامه میدادم مدل های جدید هم اضافه میشد


تا اینکه دمپایی لا انگشتی مد شد من دمپایی که 2روز پیش خریده


بودم رو گم و گور کردم رفتم خونه به مامانم گفتم من دمپایی


لا انگشتی میخوام دمپاییم گم شده.آقا نخرید که هیچ دمپایی


ابری رو خیس کرد انقدر منو زد که از حال رفتم..

 

 

راستی هنوز تو حسرت دمپایی لاانگشتیم..


چقدر بدبخت بودم من..


دلم واسه خودم میسوزه

 

تبلیغات

تعداد صفحات : 11

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • تبلیغات

     


    kingsera



    تبليغات

    آمار سایت
  • کل مطالب : 302
  • کل نظرات : 200
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 41
  • آی پی امروز : 57
  • آی پی دیروز : 65
  • بازدید امروز : 2,489
  • باردید دیروز : 104
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4,422
  • بازدید ماه : 7,955
  • بازدید سال : 56,270
  • بازدید کلی : 522,581
  • کدهای اختصاصی