دختره : یه شارژ بفرست
پسره : چند سالته ؟؟؟
دختره : یه شارژ بفرست
پسره : خیلی دوسِت دارم میخوام بیام خواستگاریت !
دختره : واقعا ؟؟؟ کِی ؟
پسره : یه شارژ بفرست …
واقعا شانس آوردیم همه بیماریها رو خارجی ها کشف میکنن
و اسم خودشونو میذارن روش وگرنه مثلا بجای پارکینسون،
باید میگفتیم مرض کامبیز یا درد حاج مرتضی و برادران به غیر مجتبی
ادامه مطلب بروید
شما که از اضافه وزن رنج میبرید
شما که دوست دارید دور کمرتان باریک شود
از همین تریبون میخوام از کسانی که به خانم ها،
گواهینامه رانندگی اعطا میکنند تشکر کنم
بقیه در ادامه مطلب
یه ضرب المثل قدیمی چینی هست که خیلی قدیمیه
ادامه مطلب بروید
عاقا قبول دارین
عاشق به این میگن
اقا ما دیشب خونه پدر بزرگم بودیم(پدر بزرگ پدری) بابام یه خیار پوست کند
منم ازش گرفتم و خوردم.
بقیه در ادامه مطلب
تغییرات چهره در توالت !
>_<
o_-
o_0
O_O
^_^
یکی بود ، دو تا نبود ، زیر گنبد کبود که شایدم کبود نبود و آبی بود ، یه دختر خوشگل بی پدر مادر
زندگی می کرد. اسم این دختر خوشگله سیندرلا بود که بلا نسبت دخترای امروزی، روم به دیوار روم
به دیوار ، گلاب به روتون خیلی خوشگل بود . سیندرلا با نامادریش که اسمش صغرا خانم بود و 2 تا
خواهر ناتنیاش که اسمشون زری و پری بود زندگی می کرد
. بیچاره سیندرلا از صبح که از خواب پا می شد باید کار می کرد تا آخر شب . آخه صغرا خانم خیلی
ظالم بود . همش می گفت سیندرلا پارکت ها رو طی کشیدی؟ سیندرلا لوور دراپه ها رو گرد گیری
کردی؟ سیندرلا میلک شیک توت فرنگیه منو آماده کردی ؟ سیندرلا هم تو دلش می گفت : ای بترکی
، ذلیل مرده ی گامبو ، کار بخوره به اون شکمت که 2 متر تو آفسایده ، و بلند می گفت : بعله مامی
صغی ( همون صغرا خانم خودمون ) .
خلاصه الهی بمیرم برای ای دختر خوشگله که بدبختیهاش یکی دو تا نبود . .... القصه ، یه روز پسر
پادشاه که خاک بر سرش شده بود و خوشی زیر دلش زده بود ، خر شد و تصمیم گرفت که ازدواج کنه .
بقیه در ادامه مطلبننه راکی
نظرﺗﻮﻥ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻦ ﭼﯿﻪ؟
1- ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﻢ
2- خیلی ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﻢ
3- ﻋﺎﻟﯿﻢ
4- ﻓﻮﻕ اﻟﻌﺎﺩﻩ ﺍﻡ
5- ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺍﺭﺩ
تورو خدا ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﭘﺬﯾﺮﻡ!
یکی از فانتزی هام اینکه یه فرش پونصد شونه بگیرم
بعد هر شب سرمو بذارم رو یکی از شونه هاش :|
فکر میکردم تحریم ها حداقل تا دوسال دیگه رو من اثر نذاره...
یکی از فانتزیام اینه بغل ی باجه تلفن وایسم
تا ی خانوم اومد بغلم بگم:همین که گفتم یا بیست میلیونو
میارید یا دیگ بچتونو زنده نمیبینید,بعدش تلفنو محکم بکوبم
و رد شدنی ی زیر چشی به بچه اون خانومه نگاه کنم.یعنی به آرزوم میرسم؟
ادامه مطلب بروید
عاقا قبول دارین
بعضی از این پشه ها هستن انگاری اگزوز زنبوری قورت دادن،
موقع خواب صدای موتورسنگین میدن توی اتاق!
عاقا من مدرسه که ميرفتم هميشه سر کلاس به اين فک ميکردم
که اگه پنکه سقفي بيوفته کله کيا قطع ميشه.
یادمه بچه بودم خیلی شر بودم البته فقط واسه خونوادم ها........
من هر هفته یه دمپایی میگرفتم سر هفته نشده با شیشه پارش
میکردم میرفتم میگفتم پاره شد و بعد یه دمپایی مدل جدید با عکس سوباسا میگرفتم.
آقا من همینطور ادامه میدادم مدل های جدید هم اضافه میشد
تا اینکه دمپایی لا انگشتی مد شد من دمپایی که 2روز پیش خریده
بودم رو گم و گور کردم رفتم خونه به مامانم گفتم من دمپایی
لا انگشتی میخوام دمپاییم گم شده.آقا نخرید که هیچ دمپایی
ابری رو خیس کرد انقدر منو زد که از حال رفتم..
راستی هنوز تو حسرت دمپایی لاانگشتیم..
چقدر بدبخت بودم من..
دلم واسه خودم میسوزه
تعداد صفحات : 11