چندی پیش مادر یک دختر ۷ ساله به نام دارا برای خرید از خانه بیرون میرود
بعد از ۱۰ دقیقه دختر درب خانه ی همسایه را میزند .
پسری ۲۷ ساله به نام کامران در را باز میکند و با روی خوشی با سارا صحبت میکند .
سارا میگوید من تنها هستم میشه بیایید خانه ی ما و زیر غذا رو کم کنید تا مادرم برسه چون من از گاز میترسم وگرنه خودم این کار انجام میدادم.
کامران که متعجب شده بود به خانه ی دختر ۷ ساله (سارا) میرود.
بقیه در ادامه مطلب